جنسیت: مرد
سن: 25
به علت این که در این روزها مشغول نگاه کردن سریال گمشدگان هستم، خیلی برایم پیش میآید که در فکر فرو روم و خودم را جای شخصیتهای داستان قرار دهم. به خاطر این که مکان اجرای فیلم که در یک جزیره اسرار آمیز است را خیلی دوست دارم. بنابراین چند شب پیش بود که در خواب دیدم خودم یکی از گمشدگان این سریال هستم و خودم را با بقیه افراد در آن جزیره دیدم. هوایی بسیار آفتابی و عالی بود. من داشتم با بقیه سر این موضوع که چطور میتوان راه حلی یافت که از این جزیره خارج شد، بحث میکردم. در کنار ساحل در اطراف خشکی آن یک جنگل انبوه با دورنمایی عالی و هوایی آفتابی دیده میشد. دقیقا مثل آنچه در قسمتهای مختلف سریال دیده بودم. خیلی منظره جالبی بود و آفتاب سوزان دمار از روزگارم درآورده بود، اما با این حال باد خنک دریا و جنگلهای انبوه و پر رمز و راز جزیره مرا به خود مشغول کرده بود. جزئیات کامل را به یاد ندارم و در کل خواب احساس میکردم چند دقیقهای بیشتر طول نکشید. اما هیجان خاصی به من دست داده بود. امروز بعد از آن که در آزمایشگاه با دوستانم در مورد آن حرف میزدیم، خوابم را به یاد آوردم.
موضوع مطلب :